سیستم های گرمایش، تهویه و تهویه مطبوع (HVAC) نقش مهمی در زندگی روزمره ما ایفا می کنند. این سیستم ها نه تنها برای ایجاد گرما و سرمایش در خانه ها و محل های کار ما، بلکه برای تهویه هوا و حفظ کیفیت هوای داخل ساختمان نیز استفاده می شوند. اصطلاحات HVAC می تواند تخصصی و پیچیده باشد، به خصوص برای کسانی که با این سیستم ها آشنا نیستند. این موضوع می تواند یافتن اطلاعات دقیق و قابل اعتماد در مورد HVAC را دشوار کند.
ترجمه اصطلاحات HVAC به فارسی می تواند به چند دلیل مفید باشد:
- به افراد فارسی زبان کمک می کند تا اطلاعات مربوط به HVAC را بهتر درک کنند.
- به متخصصان HVAC کمک می کند تا با مشتریان فارسی زبان خود به طور موثرتر ارتباط برقرار کنند.
- به ترویج دانش و تخصص HVAC در بین فارسی زبانان کمک می کند.
در این مطلب از ساینا تهویه رادمان، ما به ترجمه اصطلاحات HVAC به فارسی می پردازیم. ما سعی می کنیم تا حد امکان تعاریف دقیق و جامعی ارائه دهیم و از اصطلاحات تخصصی بیش از حد استفاده نکنیم.
این مجموعه برای چه کسانی مفید است؟
- افراد فارسی زبان که می خواهند اطلاعات بیشتری در مورد HVAC کسب کنند
- متخصصان HVAC که با مشتریان فارسی زبان کار می کنند
- دانشجویان و مهندسان که در رشته HVAC تحصیل می کنند
- مترجمان و ویراستاران که با متون مربوط به HVAC سروکار دارند
ما امیدواریم که این مجموعه به شما در درک بهتر اصطلاحات HVAC و اطلاعات مربوط به این سیستم ها کمک کند.
لطفاً توجه داشته باشید که این مجموعه در حال تکمیل است و ما به طور مداوم اصطلاحات جدیدی را به آن اضافه می کنیم.
اگر سوالی یا پیشنهادی دارید، لطفاً با ما در میان بگذارید.
اصطلاحات HVAC به فارسی
- ABSOLUTE HUMIDITY – وزن بخار آب موجود در مقدار معینی از هوا
- ABSOLUTE PRESSURE – فشاری که با نقطه مرجع فشار صفر اندازه گیری می شود، اغلب در زمینه های علمی استفاده می شود.
- ABSOLUTE TEMPERATURE – مقیاسی از دما که در آن صفر نشان دهنده عدم وجود انرژی گرمایی است، همچنین به عنوان مقیاس کلوین یا رنکین شناخته می شود.
- ABSOLUTE ZERO – دمایی که در آن حرکت مولکولی به طور نظری متوقف می شود، تقریباً -273.16 درجه سانتیگراد یا -459.67 درجه فارنهایت.
- AIR CONDITIONING – فرآیند کنترل دما، رطوبت، تمیزی و توزیع هوا در یک فضا.
- AIR, STANDARD CONDITIONS – شرایطی که ظرفیت تجهیزات تهویه مطبوع معمولاً بر اساس آن رتبه بندی می شود.
- AMBIENT – اشاره به دمای اطراف یا شرایط اطراف یک دستگاه یا شیء.
- ATMOSPHERIC PRESSURE – فشار جو یا وزن یک واحد ستون جو زمین در مکان معینی.
- BI-METAL – دو فلز با نرخ های مختلف انبساط که به هم متصل شده اند. وقتی گرم یا سرد می شوند، تاب بر می دارند و می توانند برای باز و بسته کردن کلید یا شیر ساخته شوند.
- BOILING POINT – دمایی که در آن با اعمال حرارت بیشتر، مایع به حالت گازی در می آید.
- BRITISH THERMAL UNIT (BTU) – مقدار گرمایی که برای افزایش دمای یک پوند آب به میزان یک درجه فارنهایت مورد نیاز است.
- CAPILLARY TUBE – لوله مویی، یک کنترلر مبرد با قطر کم که جریان را با محدودیت تنظیم می کند. آنها با قطر داخلی و طول برای هر کاربرد خاص به دقت اندازه گیری می شوند.
- CENTIGRADE – مقیاسی از دما که در آن نقطه انجماد آب 0 درجه سانتیگراد و نقطه جوش 100 درجه سانتیگراد در سطح دریا است.
- CHECK VALVE – شیر یکطرفه، این نوع شیر اجازه می دهد که جریان فقط در یک جهت باشد.
- COMPRESSION – کاهش حجم گاز یا بخار با استفاده از وسایل مکانیکی.
- COMPRESSION RATIO – نسبت فشار خروجی به فشار مکش در یک کمپرسور.
- COMPRESSOR – کمپرسور، دستگاه مکانیکی که برای فشرده سازی گازها استفاده می شود. انواع اصلی: اسکرو، اسکرول، رفت و برگشتی، گریز از مرکز و دوار.
- CONDENSATION POINT – دمایی که در آن با حذف هر گونه گرما، تغییر حالت از بخار به مایع آغاز می شود.
- CONDENSING MEDIUM – ماده ای، معمولاً هوا یا آب که گرما را از کندانسور جذب می کند.
- CONDENSING UNIT – دستگاه کندانسور، بخشی از سیستم تبرید که در آن تراکم و میعان مبرد انجام می شود. گاهی اوقات به عنوان “سمت فشار بالا” شناخته می شود.
- CONDUCTION – هدایت حرارتی، انتقال گرما از مولکول به مولکول درون یک ماده.
- CONTACTOR – کنتاکتور، رله عمل کننده الکترومغناطیسی. معمولاً برای اشاره به رله ای که مدار کمپرسور را می بندد، استفاده می شود.
- CONVECTION – همرفت، انتقال گرما با حرکت سیال.
- COOLING ANTICIPATOR – پیش بینی کننده خنک کننده، یک المنت گرم کننده مقاومتی (معمولاً قابل تنظیم نیست) به موازات مدار خنک کننده است. زمانی که جریان “خاموش” است، “روشن” می شود و با افزودن گرما، چرخه خاموش شدن سیستم را کوتاه می کند.
- COP – ضریب عملکرد، نسبت کار انجام شده یا انجام شده به انرژی مصرفی سیستم.
- CUBIC FEET PER MINUTE (CFM) – واحد رایج برای تعیین دبی حجمی هوا در حال انتقال، معمولاً به صورت CFM اختصار می شود.
- CYCLE – چرخه، کل دوره عملکرد مبرد به نقطه شروع انتخاب شده در سیستم.
- DENSITY – چگالی، جرم ماده بر واحد حجم.
- DISCHARGE PRESSURE – فشار تخلیه یا فشار رانش، فشاری که در خروجی کمپرسور خوانده می شود. همچنین فشار هد یا فشار سمت بالا نیز نامیده می شود.
- DRY AIR – هوای خشک، هوایی که حاوی بخار آب نیست.
- DRY BULB TEMPERATURE – دمای خشک حباب، دمایی که با یک دماسنج معمولی اندازه گیری می شود.
- EFFECTIVE TEMPERATURE – دمای موثر، معیاری ذهنی که ترکیبی از دما، رطوبت و حرکت هوا را برای نشان دادن میزان گرم یا سرد بودن محیط برای بدن انسان در نظر می گیرد.
- ENTHALPY – آنتالپی، کل محتوای گرمای یک ماده بر واحد جرم.
- EQUIVALENT LENGTH – طول معادل، طول لوله مستقیم با افت فشار مشابه یک اتصال، شیر یا لوازم جانبی خاص (با همان اندازه اسمی) که در نظر گرفته می شود.
- EVAPORATIVE COOLING – خنک کننده تبخیری، اثر خنک کننده ناشی از تبخیر مایع در جریان هوای متحرک
- EVAPORATOR – اواپراتور، جزئی از سیستم تبرید که در آن مبرد مایع تبخیر می شود. معمولاً مقداری گرمای اضافی رخ می دهد.
- EVAPORATOR SUPERHEAT – گرمای اضافی اواپراتور، دمای واقعی بخار مبرد در خروجی اواپراتور در مقایسه با دمای بخار اشباع نشان داده شده توسط فشار مکش
- EXTERNAL STATIC PRESSURE – فشار استاتیک خارجی، مجموع فشارهای استاتیک و سرعت یک سیستم هوای متحرک در نقطه اندازه گیری.
- FAHRENHEIT – فارنهایت، مقیاسی از دما که در آن نقطه انجماد آب 32 درجه فارنهایت و نقطه جوش 212 درجه فارنهایت در سطح دریا است.
- FEET PER MINUTE – فوت بر دقیقه، اصطلاحی که به سرعت یک جریان هوای متحرک اختصاص داده می شود، معمولاً FPM بیان می شود.
- FILTER-DRIER – فیلتر-درایر، دستگاهی که رطوبت، اسید و مواد خارجی را از مبرد جدا می کند.
- FLASH GAS – گاز فلش، تبخیر فوری مقداری از مبرد مایع در دستگاه اندازه گیری به دلیل افت فشار که مبرد مایع باقی مانده را تا دمای تبخیر مطلوب خنک می کند.
- FREEZING POINT – نقطه انجماد، دمایی که در آن با حذف هر گونه گرما، تغییر حالت از مایع به جامد آغاز می شود.
- GAUGE PRESSURE – فشار گیج، فشاری که با فشار اتمسفر به عنوان پایه اندازه گیری می شود.
- HEAT – گرما، شکلی از انرژی که باعث تحریک مولکول ها در داخل یک ماده می شود.
- HEAT EXCHANGER – مبدل حرارتی، دستگاهی برای انتقال انرژی گرمایی از منبع به محیط انتقال
- HEAT FLOW – جریان گرما، گرما از یک ماده گرمتر به یک ماده سردتر جریان می یابد. سرعت به اختلاف دما، مساحت سطح و نوع ماده بستگی دارد.
- HEAT OF COMPRESSION – گرمای فشرده سازی، گرمایی که به بخار توسط کار انجام شده روی آن در طول فشرده سازی اضافه می شود.
- HEAT OF THE LIQUID – گرمای مایع، افزایش گرمای کل (انتالپی) به ازای هر پوند مایع اشباع با افزایش دمای آن از دمای پایه انتخابی. (معمولاً -40 درجه فارنهایت برای مبردها)
- HEAT TRANSFER – انتقال حرارت، سه روش انتقال حرارت هدایت، همرفت و تابش است.
- INCHES OF MERCURY – اینچ جیوه، فشار اتمسفر برابر با 29.92 اینچ جیوه است.
- LATENT HEAT – گرمای نهان، گرمایی که بدون تغییر دما، تغییر حالت یا فاز در ماده ایجاد می کند. بطور مثال تبدیل یخ به آب در 32 درجه فارنهایت یا آب به بخار در 212 درجه فارنهایت
- LATENT HEAT OF CONDENSATION – گرمای نهان میعان، مقدار انرژی گرمایی به BTU که باید برای تغییر حالت یک پوند بخار به یک پوند مایع در دمای مشابه گرفته شود.
- LATENT HEAT OF FUSION – گرمای نهان انجماد، مقدار انرژی گرمایی به BTU که برای تغییر حالت یک پوند مایع به یک پوند جامد در دمای مشابه لازم است.
- LATENT HEAT OF MELTING – گرمای نهان ذوب، مقدار انرژی گرمایی به BTU که باید برای تغییر حالت یک پوند جامد به یک پوند مایع در دمای مشابه گرفته شود.
- LATENT HEAT OF VAPORIZATION – گرمای نهان تبخیر، مقدار انرژی گرمایی به BTU که برای تغییر حالت یک پوند مایع به یک پوند بخار در دمای مشابه لازم است.
- LIFT – بالابر، بالا بردن سیال از یک سطح به سطحی بالاتر.
- LIQUID LINE – خط مایع، لوله ای که برای انتقال مبرد مایع از خروجی کندانسور به دستگاه کنترل مبرد اواپراتور استفاده می شود.
- MANOMETER – مانومتر، لوله ای پر از مایع که برای اندازه گیری فشار استفاده می شود.
- MBH – MBH، یک MBH معادل 1000 BTU در ساعت است.
- MEAN TEMPERATURE DIFFERENCES – اختلاف دمای متوسط، میانگین اختلاف بین دمای سیالی که گرما دریافت می کند و سیالی که گرما را از دست می دهد.
- MELTING POINT – نقطه ذوب، دمایی که در آن با اضافه کردن هر گونه گرما، تغییر حالت از جامد به مایع آغاز می شود.
- MERCURY MANOMETER – مانومتر جیوه، برای اندازه گیری خلاء در اینچ جیوه استفاده می شود.
- MICRON – میکرون، واحدی برای اندازه گیری خلاء بالا. یک میکرون برابر با 1/25400 اینچ جیوه است.
- MOLLIER CHART – نمودار مولیر، نمودار سایکرومتریک. نحوه بین نمودارهای مولیر و سایکرومتریک
- MUFFLER – صدا خفه کن، دستگاهی که در خط گاز داغ نصب می شود تا نوسانات تخلیه را ساکت کند.
- OIL SEPARATOR – جداکننده روغن، دستگاهی برای جدا کردن روغن موجود در گاز تخلیه شده از کمپرسور و برگرداندن آن به کارتل روغن
- PARTIAL PRESSURE – فشار جزئی، فشاری که توسط هر گاز جداگانه در یک مخلوط اعمال می شود.
- PITCH – شیب خط لوله برای بهبود زهکشی.
- PITOT TUBE – لوله پیتوت، دستگاهی شامل یک روزنه با قطر کوچک که مستقیماً در جریان هوا قرار می گیرد و فشار کل را اندازه گیری می کند و توسط یک بخش حلقوی با ورودی های با قطر کمتر احاطه شده است که عمود بر جریان فشار استاتیک را اندازه گیری می کند. هر دو بخش معمولاً به یک مانومتر متصل می شوند تا فشار سرعت را نشان دهند.
- PRECHARGED LINES – خطوط شارژ شده، خطوط مبرد که با مبرد پر شده و در هر دو انتها مهر و موم شده اند. هنگامی که خطوط نصب می شوند، مهر و موم ها شکسته می شوند و شارژ خط بخشی از شارژ کل سیستم می شود.
- PRESSURE DROP – افت فشار، کاهش فشار به دلیل اصطکاک سیال یا بخار در هنگام عبور از لوله یا مجرا و/یا بالابر.
- PUMPDOWN – پمپ کردن، فرآیند پمپ کردن مبرد از اواپراتور و خط مکش در انتهای چرخه روشن با بستن شیر برقی در خط مایع و اجازه خاموش شدن کمپرسور توسط کنترل فشارمکش کمپرسور
- PSYCHROMETER – سایکرومتر، دستگاهی که دارای دماسنج خشک و دماسنج تر است. برای تعیین رطوبت نسبی در یک فضای تهویه مطبوع استفاده می شود. بیشتر آنها دارای مقیاس شاخصی هستند که امکان تبدیل مستقیم قرائت دما به درصد رطوبت نسبی را فراهم می کند.
- PSYCHROMETRIC CHART – نمودار سایکرومتریک، نموداری که می توان در آن خواص هوا را در شرایط مختلف دما، محتوای بخار آب، حجم و غیره یافت.
- QUICK CONNECT – اتصال سریع، نامی که به اتصالات انتهایی در خطوط شارژ شده داده می شود که به اتصالات جفت شده در بخش های بیرونی و داخلی پیچ می شوند. سفت کردن اتصالات سریع، مهر و موم ها را روی اتصالات می شکند و شارژ خط بخشی از شارژ کل سیستم می شود.
- RADIATION – تابش، انتقال گرما بدون واسطه. با تماس با سطح جامد جذب می شود.
- RECEIVER – رسیور، مخزنی برای نگهداری مبرد مایع شده توسط کندانسور.
- REFRIGERANT – مبرد، ماده ای که در هنگام انبساط یا تبخیر اثر تبرید ایجاد می کند.
- REFRIGERANT CONTROL – کنترل مبرد، دستگاهی که برای اندازه گیری مقدار مبرد ورودی به اواپراتور استفاده می شود. همچنین به عنوان نقطه تقسيم بين سمت های فشار بالا و پايين سيستم عمل می کند.
- REFRIGERANT DISTRIBUTOR – توزیع کننده مبرد، دستگاهی که مقادیر مساوی مبرد را به مدارهای مستقل در کویل اواپراتور اندازه گیری می کند.
- REFRIGERANT MIGRATION – انتقال مبرد، حرکت مبرد در سیستم به سمت کارتل کمپرسور در طول چرخه خاموش که ناشی از جذب آن به روغن است.
- REFRIGERANT OPERATING CHARGE – شارژ عملیاتی مبرد، کل مقدار مبرد مورد نیاز برای عملکرد صحیح سیستم
- REFRIGERANT VELOCITY – سرعت مبرد، سرعتی که مبرد در یک نقطه معین در سیستم در حال حرکت است، معمولاً بر حسب فوت در دقیقه (FPM) بیان می شود.
- REFRIGERATION – تبرید، انتقال گرما از مکانی که در آن مطلوب نیست به مکانی که وجود آن مطلوب می باشد.
- REFRIGERATION EFFECT – اثر تبرید، مقدار گرمایی که مقدار معینی مبرد در هنگام تغییر از مایع به بخار در فشار تبخیر معینی جذب می کند.
- RELATIVE HUMIDITY – رطوبت نسبی، درصد بخار آب موجود در مقدار معینی هوا در مقایسه با مقدار بخاری که می تواند در دمای آن نگه دارد.
- RELAY – رله، دستگاهی که برای باز و بسته کردن یک مدار الکتریکی استفاده می شود. رله ممکن است توسط یک نوار فلزی دوتایی با گرمایش الکتریکی، میله ای پیچیده شده با سیم مقاومت ظریف که در هنگام فعال شدن باعث انبساط می شود، دمنده ای که با انبساط سیال یا گاز فعال می شود یا یک سیم پیچ الکترومغناطیسی عمل کند.
- REVERSING VALVE – شیر معکوس کننده، شیر در پمپ گرمایی که به صورت الکتریکی کنترل می شود تا جریان مبرد را با تغییر سیستم از خنک کننده به گرم کننده معکوس کند. همچنین شیر چهار راهه نامیده می شود.
- RISER – رایزر، لوله یا لوله عمودی که مبرد را در هر شکلی از سطح پایین به سطح بالاتر منتقل می کند.
- SATURATED VAPOR – بخار اشباع، بخار در تماس با مایع.
- SATURATION – اشباع، حالت تعادل پایدار بخار و مایع.
- SENSIBLE HEAT – گرمای محسوس، گرمایی که می توان آن را اندازه گیری یا حس کرد. گرمای محسوس همیشه باعث افزایش دما می شود.
- SIGHT GLASS – مایع نما، شیشه ای نصب شده در خط مایع که برای مشاهده جریان مبرد و تشخیص وجود مایع یا بخار استفاده می شود.
- SINGLE-SPLIT SYSTEM – سیستم اسپلیت تک، سیستم تهویه مطبوع با یک یونیت داخلی و یک یونیت خارجی.
- SLINGER RING – حلقه اسلینگر، یک حلقه فلزی که در اطراف دیسک کمپرسور نصب می شود و روغن را از کارتل به قسمت های متحرک کمپرسور پرتاب می کند.
- SOLENOID VALVE – شیر برقی، شیر الکترومغناطیسی که برای باز و بسته کردن جریان مبرد استفاده می شود.
- SPLIT SYSTEM – سیستم اسپلیت، سیستم تهویه مطبوع با دو یونیت مجزا، یونیت داخلی و یونیت خارجی
- STATIC PRESSURE – فشار استاتیک، فشاری که توسط سیال در حالت سکون اعمال می شود.
- SUBCOOLING – فرو سرد، فرآیند خنک کردن مایع مبرد زیر دمای اشباع در فشار کندانسور.
- SUCTION ACCUMULATOR – مخزن مکش، مخزنی در خط مکش که برای ذخیره مبرد مایع در هنگام خاموش شدن کمپرسور و جلوگیری از ورود مبرد در حالت مایع به کمپرسور مورد استفاده قرار می گیرد.
- SUCTION LINE – خط مکش، لوله ای که برای انتقال بخار مبرد از اواپراتور به کمپرسور استفاده می شود.
- SUPERHEAT – گرمای اضافی یا فراگرم، دمای بخار مبرد در خروجی اواپراتور بالاتر از دمای بخار اشباع در فشار مکش
- SYSTEM CAPACITY – ظرفیت سیستم، حداکثر مقدار گرمایی که سیستم می تواند از فضای تهویه مطبوع در یک دوره زمانی معین حذف کند.
- TEMPERATURE – دما، معیاری برای گرمای یک جسم.
- THERMAL EXPANSION VALVE – شیر انبساط ترموستاتیکی، شیر خودکار که جریان مبرد را به اواپراتور کنترل می کند. TXV به عنوان یک شیر کنترل کننده شناخته می شود.
- THERMOMETER – دماسنج، دستگاهی برای اندازه گیری دما
- RT یا TON – تن تبرید، واحد ظرفیت خنک کننده، برابر با 12000 بی تی یو در ساعت
- TOTAL HEAT – گرمای کل، مجموع گرمای محسوس و گرمای نهان.
- TUBE AND FIN COIL – کویل لوله و فین، نوعی کویل مبدل حرارتی که از لوله های مسی با فین های آلومینیومی متصل به آنها برای افزایش سطح انتقال حرارت تشکیل شده است.
- UNITARY AIR CONDITIONER – تهویه مطبوع یکپارچه، سیستم تهویه مطبوع با یک یونیت مجزا که شامل اجزای اواپراتور، کندانسور و کنترل است.
- VACUUM PUMP – پمپ خلاء، پمپ برای تخلیه سیستم های تهویه مطبوع از هوا و سایر گازها
- VALVE – شیر، وسیله ای برای کنترل جریان سیال
- VAPOR COMPRESSION CYCLE – چرخه تراکم بخار، چرخه تبرید که از چهار فرآیند اصلی تشکیل شده است: تبخیر، تراکم، کندانس و انبساط
- VENTILATION – تهویه، فرآیند تامین هوای تازه و خارج کردن هوای آلوده از یک فضای تهویه مطبوع
- VISCOSITY – ویسکوزیته، مقاومت سیال در برابر جریان
- VOLUME – حجم، فضای اشغال شده توسط یک ماده
- WATER COOLED CONDENSER – کندانسور خنک شونده با آب، کندانسوری که از آب برای خنک کردن مبرد استفاده می کند.
- WET BULB TEMPERATURE – دمای ترحباب، دمایی که توسط دماسنج با پارچه ای مرطوب پوشیده شده و در معرض جریان هوا قرار گرفته است، اندازه گیری می شود.
- ZONE – منطقه، فضای تهویه مطبوع که به طور جداگانه کنترل می شود.
- ZONE CONTROL – کنترل منطقه ای، سیستم تهویه مطبوع که به شما امکان می دهد دمای هر منطقه را به طور جداگانه تنظیم کنید.
- ZONE SENSOR – سنسور منطقه ای، حسگری که دمای یک منطقه خاص را برای کنترل منطقه اندازه گیری می کند.